radiator
licenseمعنی کلمه radiator
معنی واژه radiator
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | radiator | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈreɪdiˌetər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈreɪdɪeɪtə/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی radiator | ||
پخش صوت |
(Noun) دما تاب، رادیاتور، گرما تاب، خنک کن بخاری
(Noun) تشعشع کننده، رادیاتور
[الکترونیک]: تابشگر،راد یاتور 1. بخشی از انتن یا خط انتقال که امواج الکترومغناطس را به طور مستقیم در فضا یا در برابر باز تابنده ای برای کانونی شدن یا جهت گرفتن تابش می کند. 2. جسمی که انرژی تابشی گسیل می کند. [الکترونیک]: رادیاتور ، خنک کننده