radio
licenseمعنی کلمه radio
معنی واژه radio
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | radio | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈreɪdiˌoʊ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈreɪdɪəʊ/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی radio | ||
پخش صوت |
رادیو، رادیویی، با رادیو مخابره کردن، پیام رادیویی فرستادن
[الکترونیک]: رادیو 1. ارسال سیگنالهایی از طریق فضا با امواج الکترومغناطس. با وجود آن که تلویزیون ورادار نیز بر اساس امواج الکترو مغناطیس عمل می کنند . این واژه برای ارسال صدا و سیگنالهای رمز به کار می رود . 2. radio receiver . [الکترونیک]: رادیو