rating
license
98
1667
100
معنی کلمه rating
معنی واژه rating
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | rating | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈreɪtɪŋ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈreɪtɪŋ/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی rating | ||
پخش صوت |
(Noun) سرزنش، دسته بندی، درجه، رتبه، نرخ
[الکترونیک]: مقدار مجاز اختصاص دادن حد عملکردی برای ماشین ، دستگاه یا قطعه مورد استفاده تحت شرایط معین . [الکترونیک]: مقدار مجاز
[عمران و معماری]: سنجه [عمران و معماری]: توان