real time
license
98
1667
100
معنی کلمه real time
معنی واژه real time
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | real time | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈriːlˈtaɪm/ | ||
تلفظ انگلیسی | /reɪˈɑːltaɪm/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی real time | ||
پخش صوت |
بلا درنگ
[کامپیوتر]: بلادرنگ، زمان حقیقی ،آنی ، بی درنگ، بازده بلادرنگ، بازده فوری
[الکترونیک]: زمان -حقیقی انجام محاسبه ای در حین فرایند فیزیکی مربوط به آن ، به طوری که نتایج آن برای هدایت فرایند فیزیکی در دسترس باشد . این کار در کنترل صنعتی معمول است. [الکترونیک]: بلادرنگ ، زمان حقیقی