جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rear

معنی:
290 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
adv. - Early; soon.
n. - The back or hindmost part; that which is behind, or last in order; -- opposed to front.
n. - Specifically, the part of an army or fleet which comes last, or is stationed behind the rest.
a. - Being behind, or in the hindmost part; hindmost; as, the rear rank of a company.
v. t. - To place in the rear; to secure the rear of.
v. t. - To raise; to lift up; to cause to rise, become erect, etc.; to elevate; as, to rear a monolith.
v. t. - To erect by building; to set up; to construct; as, to rear defenses or houses; to rear one government on the ruins of another.
v. t. - To lift and take up.
v. t. - To bring up to maturity, as young; to educate; to instruct; to foster; as, to rear offspring.
v. t. - To breed and raise; as, to rear cattle.
v. t. - To rouse; to stir up.
v. i. - To rise up on the hind legs, as a horse; to become erect.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری