reflection
licenseمعنی کلمه reflection
معنی واژه reflection
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | reflection | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /rəˈflekʃn̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /rɪˈflekʃn̩/ | ||
مترادفات | reflexion | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی reflection | ||
پخش صوت |
(Noun) ( reflexion ) انعکاس، باز تاب، اندیشه، تفکر، پژواک
(Noun) بازتاب، انعکس، تامل
[الکترونیک]: بازتابش برگشت یا تغییر جهت امواج نور ، صدا ، رادار یا رادیو دربرخورد به سطح ف یا عبور از محیطی به محیط دیگحر ، اگر سطح بازتابشی در همان صفحه باش ، این اثر بازتابش مستقیم ، منظم و اینه ای نامیده می شود . اگر سطح به قدری ناصفا باشدکه پرتوهای بازتابیده در تمام جهتها بر طبق قانون کسینوس پراکنده شوند، این اثر بازتابشی پخشی نامیده می شود . در خطوط انتقال دارای تطبیق نادرست انرژِ ی الکترومغناطیس بازتابیده می شود . و سبب ایجاد امواج ایستاده می شود . [الکترونیک]: انعکاس ، بازتاب
[عمران و معماری]: انعکاس [عمران و معماری]: انکسار [عمران و معماری]: بازتاب