reflection factor
licenseمعنی کلمه reflection factor
معنی واژه reflection factor
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | reflection factor | ||
تعداد حروف | 16 | ||
نوع | n | ||
مترادفات | coefficient of reflection, reflectance, reflectivity | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی reflection factor | ||
پخش صوت |
[عمران و معماری]: ضریب انعکاس [عمران و معماری]: ضریب بازتاب
[الکترونیک]: عامل بازتاب 1. نسبت جریان بازی که مولد به بار خاص بدون تطبیق می دهد به جریان باری که به هنگام تطبیق امپدانس بار و مولد به دست می آید . 2. نسبت شار روشنایی بازتابیده کل از سطح معین به شار تابش ، که باز تابندگی نیز نامیده می شود . 3. نسبت الکترونهای بازتابیده به الکترونهای وارد شده به فضای بازتابنده ، مانند آنچه که در کلایسترون بازتابشی ایجاد می شود . 4. reflection confficient . [الکترونیک]: فاکتور انعکاسی