resonance
licenseمعنی کلمه resonance
معنی واژه resonance
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | resonance | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈrezənəns/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈrezənəns/ | ||
مترادفات | rapport | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی resonance | ||
پخش صوت |
(Noun) (درصوت) تشدید، پیچش صدا، طنین
(Noun) تشدید، ایجاد طنین
[الکترونیک]: تشدید 1. شرایطی که به هنگام حنثی شدن راکتانس سلفی مدار با راکتانس خازنی آن پیش می آید . 2. شرایط موجود در جسمی که بسامد ارتعاش اعمال شده به آن برابر با بسامد طبیعی جسم است . جسم در بسامد تشدید خود آسانتر ارتعاش می ند . آن را تشدید سرعت نیز می نامند . [الکترونیک]: تشدید ، هم نوایی
[عمران و معماری]: تشدید [عمران و معماری]: همگامی [عمران و معماری]: همگام شدن [عمران و معماری]: همنوایی