rest
licenseمعنی کلمه rest
معنی واژه rest
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | rest | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈrest/ | ||
تلفظ انگلیسی | /rest/ | ||
مترادفات | lie | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی rest | ||
پخش صوت |
اسایش، استراحت، محل استراحت، اسودن، استراحت کردن،ارمیدن، تجدید قوا، کردن، تکیه دادن، متکی بودن به،الباقی، نتیجه، بقایا، سایرین، دیگران، باقیمانده
[الکترونیک]: سکون ، استراحت
[عمران و معماری]: باقیمانده [عمران و معماری]: سکون [عمران و معماری]: بدون حرکت [عمران و معماری]: ساکن