جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

ride

معنی:
258 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
v. i. - To be carried on the back of an animal, as a horse.
v. i. - To be borne in a carriage; as, to ride in a coach, in a car, and the like. See Synonym, below.
v. i. - To be borne or in a fluid; to float; to lie.
v. i. - To be supported in motion; to rest.
v. i. - To manage a horse, as an equestrian.
v. i. - To support a rider, as a horse; to move under the saddle; as, a horse rides easy or hard, slow or fast.
v. t. - To sit on, so as to be carried; as, to ride a horse; to ride a bicycle.
v. t. - To manage insolently at will; to domineer over.
v. t. - To convey, as by riding; to make or do by riding.
v. t. - To overlap (each other); -- said of bones or fractured fragments.
n. - The act of riding; an excursion on horseback or in a vehicle.
n. - A saddle horse.
n. - A road or avenue cut in a wood, or through grounds, to be used as a place for riding; a riding.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری