roll
licenseمعنی کلمه roll
معنی واژه roll
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | roll | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /roʊl/ | ||
تلفظ انگلیسی | /rəʊl/ | ||
مترادفات | coil, whorl, curl, curlicue, ringlet, gyre, scroll | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی roll | ||
پخش صوت |
طومار، لوله، توپ (پارچه و غیره)، صورت، ثبت، فهرست،پیچیدن، چیز پیچیده، چرخش، گردش، غلتک، نورد،غلتاندن، غلت دادن، غل دادن، غلتک زدن، گردکردن،بدوران انداختن، غلتیدن، غلت خوردن، گشتن، تراندن،تردادن، تلاطم داشتن
[الکترونیک]: غلت حرکت آهسته روبه بالا یا رو به پایین کل تصویر روی صفحه نمایش گیرند ه تلویزیونی در اثر از بین رفتن همزمانی عمودی .
[عمران و معماری]: غلتک [عمران و معماری]: غلتک زدن