accessory
licenseمعنی کلمه accessory
معنی واژه accessory
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | accessory | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | (Noun), (Adjective) | ||
تلفظ آمریکایی | /ækˈsesəri/ | ||
تلفظ انگلیسی | /əkˈsesəri/ | ||
مترادفات | adjunct, ancillary, adjuvant, appurtenant, auxiliary, subsidiary | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی accessory | ||
پخش صوت |
فرعی، هم دست
فرعی، معین، همدست(حقوق)، معاون، شریک(جرم)، نمائاتو نتایج (در جمع)، لوازم یدکی، (حقوق)تابع، لاحق،فروع و ضمائم، منضمات، لوازم فرعی، دعوای فرعی
[کامپیوتر]: جانبی ، پیرامونی ، فرعی .