safe

معنی: (Adjective) ایمن، محفوظ، در امان
(Adjective) سالم، صحیح و سالم، بی‌خطر - safe and sound/safe and well - صحیح و سالم
(Adjective) مطمئن، امن، قابل اطمینان - for safe keeping - برای نگهداری در جای امن - leave something/somebody in somebody's safe keeping - نگهداری چیزی/کسی را به عهده‌ی کسی گذاشتن - (as) safe as houses - حسابی امن، امنِ امن، کاملا مطمئن - a safe bet - کار مطمئن - it is a safe bet that... - مسلّم است که ...، یقینا - is safe hands - در جای امن، پیش آدم مطمئن - safe in the knowledge that - خاطر جمع که، خاطر آسوده که - it is safe to assume that... - معقول است که فرض کنیم...، منطقی است که بپذیریم...
(Adjective) (شخص) محتاط، بااحتیاط، قابل اعتماد - to be on the safe side - برای (رعایت) احتیاط، برای محکم کاری - play (it) safe - جانب احتیاط را رعایت کردن
(Adjective) (به تحقیر) (شخص) بی آزار، بی‌خطر، بی‌دست و پا
(Noun) گاوصندوق

... ادامه

720 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی

معادل ابجد: 0

شمارگان هجا:

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

safe

معنی کلمه safe

معنی واژه safe

safe

اطلاعات بیشتر واژه

free from danger or the risk of harm; "a safe trip"; "you will be safe here"; "a safe place"; "a safe bet"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

safe

معنی کلمه safe

معنی واژه safe

safe

اطلاعات بیشتر واژه

free from danger or the risk of harm; "a safe trip"; "you will be safe here"; "a safe place"; "a safe bet"

500 کاراکتر باقی مانده

مطالب مرتبط

safe(p)

safe sex

safe

safe

safe

safe

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری