satellite
licenseمعنی کلمه satellite
معنی واژه satellite
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | satellite | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈsætəˌlaɪt/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈsætəlaɪt/ | ||
مترادفات | artificial satellite, orbiter | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی satellite | ||
پخش صوت |
(Noun) ماهواره
(Noun) پیرو، انگل، ماه، ماهواره، قمر مصنویی
[کامپیوتر]: ماهواره ؛ قمر
[الکترونیک]: ماهواره سفینه فضایی بدون سرنشین یا واگن طراحی شده برای گردش به دور زمین و انجام وظایف معینی از این قبیل مراقبت نظامی ،تهیه نقشه های جوی ،ارسال سیگنالهای ناوبری ،نظارت طولانی مدت بر پدیده های محیط زیست یا رله کردن سیگنالهای مخابراتی بین فرستنده و گیرنده های خطوط ارتباط زمینی با فاصله های زیاد از یکدیگر. ماهواره ها در مدار همزمان با زمان در ارتفاع زیاد در مدار کم ارتفاع [LAO] قرار می گیرند . [الکترونیک]: ماهواره