scaling
licenseمعنی کلمه scaling
معنی واژه scaling
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | scaling | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | (Verb - use participle), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈskeɪlɪŋ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈskeɪlɪŋ/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی scaling | ||
پخش صوت |
مقیاس گذاری، پیمایش
[کامپیوتر]: مقایش گذاری ؛ مقیاس؛ سنجش
[الکترونیک]: مقیاس بند شمارش پالش با شمارشگر هنگامی که سرعت پالسها برای شمارش مستقیم با ابزار معمولی بسیار سریع است . [الکترونیک]: مقیاس بندی
[عمران و معماری]: پوسته شدگی [عمران و معماری]: پوسته شدن [عمران و معماری]: مقیاس گذاری