screen
licenseمعنی کلمه screen
معنی واژه screen
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | screen | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈskriːn/ | ||
تلفظ انگلیسی | /skriːn/ | ||
مترادفات | blind | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی screen | ||
پخش صوت |
پرده، پرده سینما، صفحه تلویزیون، غربال، دیوار،تخته حفاظ، تور سیمی، پنجره توری دار، الک کردن،غربال کردن، تور سیمی نصب کردن (به در وپنجره)، روی پرده سینما یا تلویزیون نمایش دادن
پرده، روی پرده افکندن، غربال، غربال کردن
[کامپیوتر]: صفحه نمایش 1. نمایش یک کامپیوتر یک مانیتور 2. صفحه ای از اطلاعات . 3. پردازش تصویر خاکستری برای چاپ از طریق شکستن سایه ای گوناگون خاکستری به نقاط بسیار کوچک . نگاه کنید به halftone . [کامپیوتر]: صفحه
[الکترونیک]: صفحه نمایش 1.سطحی که تصویر تلویزیون ، رادار ، پرتوX یا اسیلوسکوپ پرتو- کاتدی روی آن برای مشاهده ساخته می شود. صفحه نمایش می تواند صفحه فلوئورسان بالایه ی فسفری باشد که انرژی باریکه الکترونی را به نور مرئی تبدیل می کند یا صفحه شفاف یانیمه شفاف باشد که تصویر اپتیکی روی آن تابیده می شود. همچنین می تواند صفحه نمایش بلور مایع باشد. 2. Scrocn grid . [الکترونیک]: پرده ، صفحه ( نمایش )
[عمران و معماری]: الک [عمران و معماری]: صافی [عمران و معماری]: صفحه مشبک [عمران و معماری]: سرند [عمران و معماری]: آشغالگیر [عمران و معماری]: توری [عمران و معماری]: تیغه [عمران و معماری]: جداره [عمران و معماری]: صفحه [عمران و معماری]: نقاب [عمران و معماری]: غربال [عمران و معماری]: الک کردن [عمران و معماری]: جداکردن