bead
licenseمعنی کلمه bead
معنی واژه bead
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | bead | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈbiːd/ | ||
تلفظ انگلیسی | /biːd/ | ||
مترادفات | beading, beadwork, astragal | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی bead | ||
پخش صوت |
مهره، دانه تسبیح، خرمهره، منجوق زدن، بریسمان کشیدن، مهره ساختن
[الکترونیک]: مهره عایقی از جنس شیشه ، سرامیک ، یا پلاستیک با حفره ای در وسط آن که رسانای داخلی یک خط هم محور را در مرکز واقعی خط نگه می دارد . در مدارهای بسامد -بالا، برای حذف نوسانهای پارازیتی از مهره های فریتی روی اتصالات سیمی استفاده می شود. [الکترونیک]: مهره
[عمران و معماری]: شیار برجسته روی گچ و چوب