series
license
98
1667
100
معنی کلمه series
معنی واژه series
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| واژه | series | ||
| تعداد حروف | 6 | ||
| نوع | n | ||
| تلفظ آمریکایی | /ˈsɪriz/ | ||
| تلفظ انگلیسی | /ˈsɪəriːz/ | ||
| منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
| نمایش تصویر | معنی series | ||
| پخش صوت | |||
(Noun) سری، رشته، سلسله، ردیف، صف، مجموعه، رده
(Noun) دنباله، سری
[کامپیوتر]: سری ها - اتصال دو مؤلفه الکترونیکی به طوری که الکتریسیته ابتدا از یکی و سپس از دیگری جریان پیدا کند. بر خلاف parallel.
[الکترونیک]: سری 1. آرایشی از قطعات مداری به صورت سر به سر برای تشکیل یک مسیر جریان .2 . جمع مشخص مجموعه ای از عبارتها در بیان ریاضی ،مانند سریهای متناوب یا سریهای حسابی . [الکترونیک]: سری ، متوالی
[عمران و معماری]: سری [عمران و معماری]: پی در پی [عمران و معماری]: دنباله [عمران و معماری]: رشته منظم
