جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

set

معنی: دست، دستگاه، دسته، یک دست (ظروف و غیره)، دوره، مجموعه، جهت، سمت، قرار گرفته، واقع شده، لجوج، دقیق، روشن، مصمم، قرار دادن، گذاردن، نهادن، مرتب کردن، چیدن، نشاندن، کار گذاشتن، سوار کردن، جا انداختن، آغاز کردن، مستقر شدن
زمان گذشته ساده فعل Set
قسمت سوم فعل Set
[کامپیوتر]: مجموعه ، مقدار دادن ، تنظیم کردن- 1- نوعی داده در زبان پاسکال که دارای دسته مقادیری از یک نوع مشخصی است. مثلاً یک مجموعه را می توان با جمله ی زیر تعریف کرد: VAR smallnums: SET OF INTEGER. سپس می توان مجموعه ای از مقادیر را با جمله ی زیر به آن تخصیص داد: [Smallnums : =[1,2,3,4 حالا می توانید جمله ای مانند جمله ی زیر به کار ببرید : IF ×IN smallnums THEN ... تا آزمایش کنید که آیا یک عدد صحیح مشخص درون این مجموعه هست یا خیر. عبارت In smallnum × در صورتی درست است که X مقدار 1،2،3 یا 4 داشته باشد ، در غیر این صورت عبارت مذکور غلط است . پاسکال عملیات استاندارد بر روی مجموعه را نیز فراهم می کند ، مانند اتحاد ( با علامت +) ، اشتراک ( با علامت *) و یا تفاوت ( با علامت - ) . 2- ورودی یک فلیپ فلاپ که آن را به حالت 1 می برد ، بر خلاف ورودی reset. نگاه کنید به flip-flop. 3- فرمانی در MS-DOS (PC-DOS) ، OS/2 و UNIX که اطلاعات را در ناحیه ی محیطی سیستم عامل ذخیره می کند. نگاه کنید به environment . در سایر سیستمهای عامل ( مانند VM/CMS و VAX/VMS ) ، فرمان SET به کاربر امکان می دهد تا بسیاری از جنبه های سیستم عامل را متناسب با نیاز خود تغییر دهد. [کامپیوتر]: دستگاه ؛نشاندن ؛ مجموعه
[الکترونیک]: مجموعه دستگاه ؛ست کردن 1. گیرنده رادیویی یا تلویزیونی .2. ترکیبی از واحدها ،زیر مجموعه ها و قطعات متصل شده یا در ارتباط با یکدیگر برای انجام وظیفه عملیاتی معین ،مانند سیستم رادار . 3. قرار دادن قطعه حافظه ای مانند فلیپ-فلاپ در حالت از پیش تعریف شده،مانند قرار دادن آن در وضعیت 0 یا 1. [الکترونیک]: نشاندن (( یک )) کردن ، فعال کردن
[عمران و معماری]: مجموعه [عمران و معماری]: دستگاه [عمران و معماری]: گیرش
... ادامه
349 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
any electronic equipment that receives or transmits radio or tv signals; "the early sets ran on storage batteries"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری