shell
licenseمعنی کلمه shell
معنی واژه shell
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | shell | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈʃel/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ʃel/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی shell | ||
پخش صوت |
پوست، قشر، صدف حلزون، کاسه یا لاک محافظ جانور (مثلکاسه لاک پشت)، عامل محافظ حفاظ، جلد، پوست فندقوغیره، کالبد، بدنه ساختمان، گلوله توپ، پوکه فشنگ،قشر زمین، سبوس گیری کردن، پوست کندن از، مغز میوه را دراوردن (از پوست)
[کامپیوتر]: پوسته ، لایه - برنامه ای که فرمانهای سیستم عامل را پذیرفته و موجب اجرای آنها می شود. مصلاً وقتی فرمانی در DOS مانند dir را تایپ می کنید ، فرمان تان توسط این برنامه خوانده می شود. در DOS ، برنامه ی COMMAND .COM پوسته ی ( لایه ی) سیستم عامل است. در UNIX سه نوع پوسته ی سیستم عامل وجود دارد: Korn shell ( ksh) ; Bourne shell(sh) و Cshell ( csh ) ; . واژه ی shell غالباً به دومین لایه ای اشاره می کند که در بخش بدون استفاده ی حافظه ، در بالای برنامه کاربردی ( مانند کلمه پرداز) قرار می گیرد. با به کارگیری این نوع shell ، برنامه کاربردی از فرمانهای DOS عبور می کند یا به کاربر امکان خروج از محیط DOS بدون بیرون آمدن از محیط برنامه ی کاربردی را می دهد. در این صورت حافظه ی قابل توجهی آزاد می شود. برای خروج از یک برنامه ی shell ، باید فرمان exit را در DOS یا UNIX اجرا کرد. [کامپیوتر]: برنامه خروج موقت ؛ برنامه واسطه
[الکترونیک]: پوسته گروهی از الکترونها که بخشی از ساختار بیرونی اتم را تشکیل می دهند و تراز انرژی برابر دارند . [الکترونیک]: سطحی ، پوسته
[عمران و معماری]: پوسته [عمران و معماری]: جدار [عمران و معماری]: ضخیمکاری