shield
licenseمعنی کلمه shield
معنی واژه shield
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | shield | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈʃiːld/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ʃiːld/ | ||
مترادفات | screen | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی shield | ||
پخش صوت |
سپر، محفظه، سپرشدن
سپر، پوشش، حامی، حفاظ، پوشش محافظ، بوسیله سپر حفظ کردن، حفاظ پیدا کردن
[الکترونیک]: حفاظ پوشش فلزی قرار گرفته در اطراف مدار یا قطعه برای جذف کردن اثر میدان الکتریکی یا مغناطیسی داخل نواحی معین شده یا بیرون آنها . [الکترونیک]: حفاظ
[عمران و معماری]: سپر