smooth
licenseمعنی کلمه smooth
معنی واژه smooth
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | smooth | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Adjective), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈsmuːð/ | ||
تلفظ انگلیسی | /smuːð/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی smooth | ||
پخش صوت |
سطح صاف، قسمت صاف هر چیز، هموار، نرم، روان، سلیس،بی تکان، بی مو، صیقلی، ملایم، دل نواز، روان کردن،ارام کردن، تسکین دادن، صاف شدن، ملایم شدن، صاف کردن، بدون اشکال بودن، صافکاری کردن
هموار، صاف، هموار کردن
[کامپیوتر]: صاف ؛ هموار
[الکترونیک]: هموار کردن کاستن یا حدف کردن افت و خیزهای سریع در داده های اندازه گیری شده . [الکترونیک]: هموار
[عمران و معماری]: هموار [عمران و معماری]: صاف [عمران و معماری]: صیقلی