جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

snatch

معنی: (Verb - transitive) قاپ زدن، چنگ زدن، قاپیدن - snatch a meal - تندی غذایی خوردن، لقمه‌ای زدن - snatch some sleep - چرتی زدن - make a snatch at something - به چیزی چنگ زدن، چیزی را قاپ زدن - snatch victory from the jaws of defeat - شکست حتمی را به پیروزی تبدیل کردن - snatch defeat the jaws of victory - پیروزی را به شکست مبدل کردن - snatch at something - چنگ انداختن به، پریدن به طرف، سعی در گرفتن ... کردن، غنیمت شمردن، مغتنم شمردن، جسبیدن به
(Verb - transitive) دزدیدن، ربودن، گروگان گرفتن
(Verb - transitive) غنیمت شمردن، مغتنم شمردن
(Noun) قاپ زنی، چنگ زنی
(Noun) دزدیدن، ربودن
(Noun) تکه، پاره، بریده، قطعه، خرده - in snatches - بریده بریده، خرده خرده، تکه تکه
... ادامه
249 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
the act of catching an object with the hands; "Mays made the catch with his back to the plate"; "he made a grab for the ball before it landed"; "Martin's snatch at the bridle failed and the horse raced away"; "the infielder's snap and throw was a single

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری