جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
351
اطلاعات بیشتر واژه
واژه sore
تعداد حروف 4
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر sore
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - Reddish brown; sorrel.
n. - A young hawk or falcon in the first year.
n. - A young buck in the fourth year. See the Note under Buck.
superl. - Tender to the touch; susceptible of pain from pressure; inflamed; painful; -- said of the body or its parts; as, a sore hand.
superl. - Fig.: Sensitive; tender; easily pained, grieved, or vexed; very susceptible of irritation.
superl. - Severe; afflictive; distressing; as, a sore disease; sore evil or calamity.
superl. - Criminal; wrong; evil.
a. - A place in an animal body where the skin and flesh are ruptured or bruised, so as to be tender or painful; a painful or diseased place, such as an ulcer or a boil.
a. - Fig.: Grief; affliction; trouble; difficulty.
a. - In a sore manner; with pain; grievously.
a. - Greatly; violently; deeply.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی