sort
licenseمعنی کلمه sort
معنی واژه sort
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | sort | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | v | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈsɔːrt/ | ||
تلفظ انگلیسی | /sɔːt/ | ||
مترادفات | screen, screen out, sieve | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی sort | ||
پخش صوت |
(Noun) نوع، جور، قسم، گونه، طور، تیپ
(Noun) (محاوره) آدم، شخص، فرد
(Verb - transitive) جدا کردن، سوا کردن، دسته دسته کردن، تفکیک کردن، در دستههای جداگانه قرار دادن، مرتب کردن، دستهبندی کردن
[کامپیوتر]: مرتب سازی - آرایش عناصر با ترتیب عددی یا الفبایی . الگوریتم های بسیرای وجود دارند که می توانند گروهی از عناصر را مرتب کنند . اگر تعداد عناصر کم باشد ، استفاده از الگوریتمی که بتوان با یک برنامه ی کوتاه نشان داد ؛ احتمالاً بهتر است . اما اگر تعداد عناصر داده زیاد باشد ؛ استفاده از الگوریتم سریع و پیچیده تر اهمیت داد. برخی از الگوریتم ها بر این فرض قرار دارند که عناصر داده در درون حافظه قرار گرفته است . با این حال ، اگر تعداد عناصر بسیاز زیاد باشد ، استفاده از الگوریتمی ضروری است که با داده های ذخیره شده در دستگاههای ذخیره ی کمکی کار کند. از آنجا که مرتب سازی ، عملیات رایجی است ، بسیاری از سیستمهای عامل دارای الگوریتم های پیش ساخته ی مرتب سازی هستند . برای شناخت الگوریتمهای مرتب سازی ، تگاه کنید به Shell sortsort ;selection ;radix sort ;Quicksort ;merge ;insertion sort; bubble sort . [کامپیوتر]: مرتب نمودن ،جور کردن، مرتب ،جور [کامپیوتر]: فرمان SORT
[الکترونیک]: مرتب کردن