از نسخهی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست!
لام تا کام هوشمند
license
98
1748
100
معنی کلمه sound
معنی واژه sound
معنی:
(Noun) (فیزیک) صوت
(Noun) صدا، آوا، سر و صدا - without a sound - بی سروصدا، بی هیچ صدایی، آرام
(Noun) لحن، نحوهی گفتار - a vowel sound - (آواشناسی) واکه، مصوت - like the sound of one's own voice - (به طعنه) خیلی وراجی کردن، پرحرفی کردن، (کسی) از صدای خودش خیلی خوشش آمدن - sound off - (Verb - intransitive) (محاوره، به طعنه) رجز خواندن، رجز خوانی کردن، عر و تیز کردن، ور زدن، حرف زیادی زدن - sound somebody out - (Verb - transitive) پی به نظر...بردن، مزهی دهن...را فهمیدن
(Noun) صدارس
(Noun) موسیقی
(Noun) (صفتگونه) صوتی، (مربوط به) صوت
(Verb - intransitive) به نظر آمدن، به نظر رسیدن، احساس شدن، جلوه کردن/بودن - by the sound of it/things - از قرار معلوم، بنا به ظاهر، ظاهرا، آنطور که پیدا است - this music sounds beautiful - این موسیقی گوشنواز است، این موسیقی به گوش خوش میآید - it sounds to me... - فکر میکنم (که)...، به نظرم میرسد (که)...، انگار (که)... - i hope I don't sound as if I'm criticising/criticizing you - امیدوارم این احساس بهت دست ندهد که دارم از تو انتقاد میکنم، امیدوارم این برداشت را نکنی که دارم ازت انتقاد میکنم
(Verb - intransitive) به صدا درآمدن، صدا دادن، صدا کردن - sound the retreatمعنی برای کلمه sound پیدا نشد.
آواشناسی:
منبع:
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد:
0
شمارگان هجا:
دیکشنری انگلیسی به فارسی exercising or showing good judgment; "healthy scepticism"; "a healthy fear of rattlesnakes"; "the healthy attitude of French laws"; "healthy relations between labor and management"; "an intelligent solution"; "a sound approach to the problem"; "sound advi
جعبه لام تا کام
وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.
تبلیغات توضیحی
عرشیان از کجا شروع کنم ؟تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر
تبلیغات تصویری