specification
licenseمعنی کلمه specification
معنی واژه specification
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | specification | ||
تعداد حروف | 13 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌspesəfɪˈkeɪʃn̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˌspesɪfɪˈkeɪʃn̩/ | ||
مترادفات | stipulation | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی specification | ||
پخش صوت |
(Noun) تعیین، تشخیص
(Noun) تصریح، تشخیص، ذکر خصوصیات، مشخصات
[کامپیوتر]: خصوصیات ،ویژگی
[الکترونیک]: شرح مشخصات 1. مدک فنی که مشخصه های قطعه ، مدار ، زیر مجموعه یا محصول خاصی را برای شناسایی آن از محصولات مشابه در همان دسته تعریف می کند . 2. مدک فنی منتشر دشه از سوز مرکز تامین کننده مانند وزارت دفاع ایالات متحده یا شکرت خصوصی ، که نکات مهم مورد استفاده در تعین قابلیت پذیرش محصولات یا مواد را مطابق با شرح ضمیمه آن فهرست می کند . مثلاً شرح مشخصات نظامی مقاومتها ، خازنها مدارهای مجتمع و دستورالعملهای تست را شامل می شود . [الکترونیک]: تعیین ، مشخصه