spindle
license
98
1667
100
معنی کلمه spindle
معنی واژه spindle
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | spindle | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈspɪndl̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈspɪndl̩/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی spindle | ||
پخش صوت |
دوک، دوک نخ ریسی، هرچیزی شبیه دوک، دسته کوک ساعت،رقاصک ساعت، بشکل دوکدرآمدن، دراز و باریک شدن
[الکترونیک]: میله محور میله ای مانند محور بیرون آمده رو به بالا روی گرامافون ، که برای قرار دادن صفحه استفاده می شود. [الکترونیک]: میله ی محور میله ای مانند محور بیرون آمده زوبه بالا روی گرامافون ف که برای قرار دادن صفحه استفاده می شود .