stability

معنی: (Noun) ( stableness ) استواری، استحکام، ثبات، پایداری
(Noun) پایایی، پایداری
[الکترونیک]: پایداری 1. عدم وجود تغییرات ناخواسته .2. قابلیت بازسازی نیروهایی که برابر یا بزرگتر از نیروهای ایجاد کننده اعوجاج در سیستم کنترل هستند ، به طوری که نقطه تعادل دوباره به دست آید. 3. عدم وجود نوسانهای ناخواسته. [الکترونیک]: پایداری
[عمران و معماری]: پایداری [عمران و معماری]: ثبات [عمران و معماری]: استقامت [عمران و معماری]: استواری [عمران و معماری]: پایایی

... ادامه

344 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی

معادل ابجد: 0

شمارگان هجا:

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

stability

معنی کلمه stability

معنی واژه stability

stability

اطلاعات بیشتر واژه

the quality or attribute of being firm and steadfast

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

stability

معنی کلمه stability

معنی واژه stability

stability

اطلاعات بیشتر واژه

the quality or attribute of being firm and steadfast

500 کاراکتر باقی مانده

مطالب مرتبط

stability

Zero stability

stability

stability

overall stability

stability of slope

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری