striking
license
98
1667
100
معنی کلمه striking
معنی واژه striking
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | striking | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | s | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈstraɪkɪŋ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈstraɪkɪŋ/ | ||
مترادفات | outstanding, prominent, salient, spectacular | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی striking | ||
پخش صوت |
(Adjective) برجسته، قابل توجه، موثر، گیرنده، زننده
[الکترونیک]: کار اندازی 1. آغاز شدن قوس الکتریکی با برخورد لحظه ای الکترودها به یکدیگر . 2. نشاندن الکتریکی پوسه نازک اولیه فلزی معمولاً در چگالی جریان بالا.