stub
licenseمعنی کلمه stub
معنی واژه stub
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | stub | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈstəb/ | ||
تلفظ انگلیسی | /stʌb/ | ||
مترادفات | check stub, counterfoil | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی stub | ||
پخش صوت |
کنده، ریشه، ته سیگار، تهچک، ته سوش، ته، تهبلیط،کوتوله، از بیخ کندن، تحلیل بردن، راندن، کوبیدن
[الکترونیک]: استاب ، زایده 1. قسمت کوتاهی از خط انتقال ، باز یا اتصال کوتاه شده در سر دیگر که به طور موازی با خط انتقال وصل شده است تا امپدانس خط را با آنتن یا فرستنده تطبیق دهد . 2. زایده بیرون آمده به طول یک چهارم طول موجی که پایه عایقی را برای موجبر یا کاواک می سازد . [الکترونیک]: شاخک ، قطعه فرعی