subject
licenseمعنی کلمه subject
معنی واژه subject
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | subject | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adjective), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /səbˈdʒekt/ | ||
تلفظ انگلیسی | /səbˈdʒekt/ | ||
مترادفات | capable, open | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی subject | ||
پخش صوت |
نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، موضوع، فرد، شخص، مبحث،موضوع مطالعه، مطلب، تحت، مادون، تحت تسلط، در معرض،در خطر، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرض بودن یا قرار دادن
زیرموضوع، مبتدا، موکول به، درمعرض گذاشتن