جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
454
اطلاعات بیشتر واژه
واژه supply
تعداد حروف 6
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر supply
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

v. t. - To fill up, or keep full; to furnish with what is wanted; to afford, or furnish with, a sufficiency; as, rivers are supplied by smaller streams; an aqueduct supplies an artificial lake; -- often followed by with before the thing furnished; as, to supply a furnace with fuel; to supply soldiers with ammunition.
v. t. - To serve instead of; to take the place of.
v. t. - To fill temporarily; to serve as substitute for another in, as a vacant place or office; to occupy; to have possession of; as, to supply a pulpit.
v. t. - To give; to bring or furnish; to provide; as, to supply money for the war.
n. - The act of supplying; supplial.
n. - That which supplies a want; sufficiency of things for use or want.
n. - Auxiliary troops or reenforcements.
n. - The food, and the like, which meets the daily necessities of an army or other large body of men; store; -- used chiefly in the plural; as, the army was discontented for lack of supplies.
n. - An amount of money provided, as by Parliament or Congress, to meet the annual national expenditures; generally in the plural; as, to vote supplies.
n. - A person who fills a place for a time; one who supplies the place of another; a substitute; esp., a clergyman who supplies a vacant pulpit.
a. - Serving to contain, deliver, or regulate a supply of anything; as, a supply tank or valve.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی