جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 50% تخفیف! دریافت کد


0
0
294
اطلاعات بیشتر واژه
واژه surface
تعداد حروف 7
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر surface
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

- A small plane or surface, usually capable of adjustment but not of manipulation, for preserving lateral balance in an aeroplane or flying machine.
n. - The exterior part of anything that has length and breadth; one of the limits that bound a solid, esp. the upper face; superficies; the outside; as, the surface of the earth; the surface of a diamond; the surface of the body.
n. - Hence, outward or external appearance.
n. - A magnitude that has length and breadth without thickness; superficies; as, a plane surface; a spherical surface.
n. - That part of the side which is terminated by the flank prolonged, and the angle of the nearest bastion.
v. t. - To give a surface to; especially, to cause to have a smooth or plain surface; to make smooth or plain.
v. t. - To work over the surface or soil of, as ground, in hunting for gold.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی