sweep
license
98
1667
100
معنی کلمه sweep
معنی واژه sweep
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| واژه | sweep | ||
| تعداد حروف | 5 | ||
| نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
| تلفظ آمریکایی | /ˈswiːp/ | ||
| تلفظ انگلیسی | /swiːp/ | ||
| مترادفات | swing, swing out | ||
| منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
| نمایش تصویر | معنی sweep | ||
| پخش صوت | |||
روفتن، جاروب کردن، زدودن، از این سو به آن سو حرکت دادن، به سرعت گذشتن از، وسعت میدان دید، جارو
روبیدن، رفت و برگشت
[الکترونیک]: جارو 1. حرکت یکنواخت باریکه الکترون در طول پرده لامپ پرتوکاتدی که خط روشن ثابتی را در هنگام عدم وجود سیگنال ایجاد یم کند. این خط در جاروی خطی ، مستقیم و در جاروی دایروی ، دایره ای شکل است . 2. تغییر یکنواخت در بسامد خروجی مولد سیگنال از یک انتهای محدوده ی آن تا انتهای دیگر آن . [الکترونیک]: جاروب کردن
