symbol
licenseمعنی کلمه symbol
معنی واژه symbol
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | symbol | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈsɪmbl̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈsɪmbl̩/ | ||
مترادفات | symbolization, symbolisation, symbolic representation | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی symbol | ||
پخش صوت |
نماد، مظهر
نشان، علامت، نماد، رمز، اشاره، رقم، بصورت سمبل دراوردن
[کامپیوتر]: سمبل ، علامت .
[الکترونیک]: نماد 1. طرح کشیده شده روی نمودارها برای نشان دادن یک قطعه سامشخص کردن مشخصه ها ، کمیتها با اشیاء معین . 2. حرف یا خلاصه ی حروفی که روی نمودار یا در معادله یا متنی برای نشان دادن کمیت یا واحد اندازه گیری برای شناسایی یک شیء به کار می رود. [الکترونیک]: نماد
[عمران و معماری]: نشانه [عمران و معماری]: نماد [عمران و معماری]: سمبل [عمران و معماری]: علامت [عمران و معماری]: نهاد [عمران و معماری]: اشاره [عمران و معماری]: رمز [عمران و معماری]: نما