symmetrical
license
98
1667
100
معنی کلمه symmetrical
معنی واژه symmetrical
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | symmetrical | ||
تعداد حروف | 11 | ||
نوع | a | ||
تلفظ آمریکایی | /səˈmetrɪkəl/ | ||
تلفظ انگلیسی | /sɪˈmetrɪkəl/ | ||
مترادفات | symmetric | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی symmetrical | ||
پخش صوت |
(Adjective) (به ویژه گیاه شناسی) همسنج، متقارن، قرینه، همبرابر، همال - the human body is symmetrical - بدن انسان متقارن است - crystals are often symmetrical - بلورها معمولا قرینه هستند
(Adjective) (ریاضی) همدوش، تقارنی، هم اندازه
(Adjective) (پزشکی - تاثیر کننده بر بخشهای متقارن بدن) همالگیر (symmetric هم میگویند) - symmetrical infection - عفونت همال گیر
[الکترونیک]: به صورت متقارن