synchronization
licenseمعنی کلمه synchronization
معنی واژه synchronization
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | synchronization | ||
تعداد حروف | 15 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌsɪŋkrənaɪˈzeɪʃn̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˌsɪŋkrənaɪˈzeɪʃn̩/ | ||
مترادفات | synchronisation, synchronizing, synchronising | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی synchronization | ||
پخش صوت |
(Noun) همگاه سازی، همگاهی، همزمانی، تقارن، منطبق
(Noun) همگامی، همزمانی
[کامپیوتر]: همگام سازی ، همزمان سازی 1. عمل وارد کردن یک صفحه ی ویدیویی برای اسکن نمودن هر خط ، دقیقاً در زمان درست آن ، به طوری که تصویر درست نشان داده شود . ورودی مانیتور شامل پالسهای همزمانی به علاوه سیگنالهای قرمز ، سبز ، آبی است . 2. فرایند به روز نگهداشتن دو یا چندین دیسک گردان نسبت به یکدیگر از طریق کپی کردن آخرین نسخه ی هر فایل به هر دستگاه اگر با بیش از یک کامپیوتر کار کنید . چنین کاری عملی است . ویژگی briefcase از ویندوز 95 و 98 به کاربران کمک می کند تا فایلها را هنگام سازند. [کامپیوتر]: همزمانی .
[الکترونیک]: همزمانی نگهداشتن عملیاتی همگام با عملیات دیگر ، مانند نگهداشتن باریکه الکترونی لامپ دوربین تلویزیونی در فرستنده . [الکترونیک]: هم زمانی ، هم زمان سازی
[عمران و معماری]: همزمانی