جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

big

معنی: (Adjective) بزرگ، گُنده، زیاد، عظیم، گسترده، مهم، برجسته - be big on something - (محاوره) به چیزی علاقمند بودن، دنبال چیزی بودن - be big on somebody - (به شوخی) نشانه‌ی لطف کسی بودن - a big cheese - (عامیانه) آدم دُم کُلفت، آدم کُلفت - big deal! - (محاوره، به شوخی) فوق العاده است! - the big three - سه تا مهمترین‌ها، سه تا بزرگترین‌ها - have big ideas - بلند پرواز بودن، جاه طلب بودن - talk big - حرف‌های گُنده زدن
(Adjective) (در آمریکا، محاوره) رایج، مُد، موردِ توجه
(Adjective) (عامیانه) خیلی، حسابی، با موفقیت
آبستن، دارای شکم برامده - big with child - آبستن، حامله
... ادامه
310 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
given or giving freely; "was a big tipper"; "the bounteous goodness of God"; "bountiful compliments"; "a freehanded host"; "a handsome allowance"; "Saturday's child is loving and giving"; "a liberal backer of the arts"; "a munificent gift"; "her fond and

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری