taper
license
98
1667
100
معنی کلمه taper
معنی واژه taper
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | taper | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈteɪpər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈteɪpə/ | ||
مترادفات | candle, wax light | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی taper | ||
پخش صوت |
شمع مومی، باریک شونده، نوک تیز، باریک شدن، مخروطی شدن
[الکترونیک]: منحنی تغییر شیوه توزیع مقاومت در آلمان پتانسیومتر یا رئوستا . توزیع یکنواخت با مقاومت در واحد طول یکسان در المنت ، تغییر خطی نامیده می شود . توزیع غیر یکنواخت ان را نیز غیر خطی می نامند /
[عمران و معماری]: اریب [عمران و معماری]: باریک شو