target
licenseمعنی کلمه target
معنی واژه target
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | target | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈtɑːrɡət/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈtɑːɡɪt/ | ||
مترادفات | prey, quarry, fair game | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی target | ||
پخش صوت |
نشانگاه، هدف، نشان، هدف گیری کردن، تیر نشانه
هدف
[الکترونیک]: هدف ماده یا جسم قرار گرفته در معرض بیماران یا تابش ذرات هسته ای ، الکترونها یا تابش الکترو مغناطیس در لامپ پرتو x هدف اند یا پاد کاتد است که پرتوهای x در نتیجه بمبارات الکترونی از آن گسیل می شوند . هدف در رادار و سونار ف جسم قادر به باز تاباندن پرتو ارسال شده است . در لامپ دور بین تلویزیونی هدف ، سطح ذخیره کننده ای است که با باریکه الکترونی برای تولید سیگنال جریان خزوجی متناظر با الگوی چگالی بار ذخیره شده در آن ف جارو می شود . [الکترونیک]: هدف ، مقصد
[عمران و معماری]: نقطه برداشت [عمران و معماری]: مقصد [عمران و معماری]: هدف [عمران و معماری]: نقطه قرائت