threshold
licenseمعنی کلمه threshold
معنی واژه threshold
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | threshold | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈθreʃhoʊld/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈθreʃhəʊld/ | ||
مترادفات | brink, verge | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی threshold | ||
پخش صوت |
(Noun) استانه، سرحد
(Noun) استانه، استانه مانند، استانه ای
[الکترونیک]: آستانه 1. حداقل مقدار جریان ، ولتاژ یا کمیت دیگری که حداقل پاسخ قابل آشکارسازی را تولید می کند. 2. سطح پمپاژی که لیزر می تواند در آن به نوسان خود برانگیخته برسد. [الکترونیک]: آستانه
[عمران و معماری]: خط درگاه