tracking
licenseمعنی کلمه tracking
معنی واژه tracking
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | tracking | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈtrækɪŋ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈtrækɪŋ/ | ||
مترادفات | trailing | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی tracking | ||
پخش صوت |
پیگردی
[کامپیوتر]: فاصله دهی فاصله دهی حرفی ( فاصله دهی میان حروف در کلمات ) نگاه کنیدبه letterspacing .. [کامپیوتر]: پیگردی .
[الکترونیک]: ردیابی ؛رهگیری ؛دنبال روندگی 1. شرایطی که در آن همه مدارهای تنظیم شده در گیرنده به طور دقیق بسامد معین شده با ابزار تنظیم را در تمام محدوده ی تنظیم دنبال می کنند . 2. حرکتی که در لب اصلی آنتن رادار یا رادیو داده می شود تا هدف متحرک از پیش تعیین شده ای را در فضا ،همواره در لب اصلی دنبال کند . 3. دنبال کردن شیار صفحه با سوزن گرامافون . 4. نگهداشتن نسبت یکسانی از بلندی در دو کانال سیستم صدای استریو در همه ی تنظیمهای کنترل صدای گروهی . [الکترونیک]: ردیابی ، دنبال کردن