transmission
licenseمعنی کلمه transmission
معنی واژه transmission
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | transmission | ||
تعداد حروف | 12 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /trænˈsmɪʃn̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /trænzˈmɪʃn̩/ | ||
مترادفات | transmittal, transmitting | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی transmission | ||
پخش صوت |
(Noun) مخابره، مخابرات، ارسال
(Noun) انتقال، عبور، ارسال، سرایت، اسبابی که بوسیله اننیروی موتور اتومبیل بچرخها منتقل میشود، فرا فرستی،فرا فرستادن، سخن پراکنی
[کامپیوتر]: ارسال ، مخابرات، مخابره، انتقال
[الکترونیک]: انتقال ،ارسال فرایند انتقال سیگنال ،پیام ،تصویر ریالیا شکل دیگری از اطلاعات از یک مکان به یک یا جند مکان دیگر با کابل تار نوری ،خطوط سیمی، رادیو،نور،باریکه های مادون قرمز یا سیستم های مخابراتی دیگر .2 . پیام سیگنال یا شکل دیگری از اطلاعات ارسال شونده . 3. نسبت شار نوری ارسال شده در محیط به شار نوری تابیده بر آن . ارسال می تواند به صورت بخشی یا طیفی باشد . آن را ارسال کنندگی نیز می نامند . [الکترونیک]: انتقال
[عمران و معماری]: انتقال