جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: (Verb - transitive) رفتار کردن با، تا کردن با، برخورد کردن با - treat somebody as / like - با کسی مثل...برخورد کردن - treat something as - (حرف، عمل) تلقی کردن، قلمداد کردن، فرض کردن، گرفتن - treat with - (حشرهکش و غیره) زدن به، آغشته کردن به - treat somebody like dirt / a dog - با کسی مثل سگ رفتار کردن، با کسی بدرفتاری کردن - look/work a treat - خوب عمل کردن، محشر بودن، خوب از کار درآمدن (Verb - transitive) مورد بررسی قرار دادن، مورد بحث قرار دادن، پرداختن به، طرح کردن، مطرح کردن (Verb - transitive) درمان کردن، معالجه کردن، مداوا کردن، علاج کردن، دوا و درمان کردن (Verb - transitive) (چوب و غیره) عمل آوردن، پروردن (Verb - transitive) پذیرایی کردن، مهمان کردن - treat somebody/oneself to - با...از کسی/خود پذیرایی کردن، خود را /کسی را به...مهمان کردن (Verb - intransitive) (رسمی، کهنه) مذاکره کردن، به گفتگو نشستن، وارد بحث شدن - treat of - (رسمی، کهنه) در باب...بودن، مطرح کردن (Noun) تحفه، نعمت، موهبت، مایهی لذت (Noun) پذیرایی، مهمان کردن - this is my treat - نوبت پذیرایی / مهمانی من است/ نوبت من است که پول بدهممعنی برای کلمه treat پیدا نشد.
deal with verbally or in some form of artistic expression; "This book deals with incest"; "The course covered all of Western Civilization"; "The new book treats the history of China"
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر