جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
244
اطلاعات بیشتر واژه
واژه blister
تعداد حروف 7
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر blister
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - A vesicle of the skin, containing watery matter or serum, whether occasioned by a burn or other injury, or by a vesicatory; a collection of serous fluid causing a bladderlike elevation of the cuticle.
n. - Any elevation made by the separation of the film or skin, as on plants; or by the swelling of the substance at the surface, as on steel.
n. - A vesicatory; a plaster of Spanish flies, or other matter, applied to raise a blister.
v. i. - To be affected with a blister or blisters; to have a blister form on.
v. t. - To raise a blister or blisters upon.
v. t. - To give pain to, or to injure, as if by a blister.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی