weld
licenseمعنی کلمه weld
معنی واژه weld
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | weld | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈweld/ | ||
تلفظ انگلیسی | /weld/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی weld | ||
پخش صوت |
جوشکاری کردن، جوش دادن، پیوستن، جوش
[کامپیوتر]: جوش دادن ( برنامه ترسیم ) اتصال دو یا چندین شی به یکدیگر به طوری که شی حاصل دارای طرح کلی از دسته ای از اشیا باشد. برخلاف combine group .
[عمران و معماری]: جوش [عمران و معماری]: جوشکاری [عمران و معماری]: جوش دادن