wind
licenseمعنی کلمه wind
معنی واژه wind
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | wind | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈwaɪnd/ | ||
تلفظ انگلیسی | /waɪnd/ | ||
مترادفات | curve | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی wind | ||
پخش صوت |
باد، نفخ، باد خورده کردن، درمعرض باد گذاردن، از نفس انداختن، نفس، خسته کردنی شدن، از نفس افتادن
[الکترونیک]: پیچش شیوه ای که نوار مغناطیسی با آن روی چرخک پیچیده می شوند در پیچش A، سطح پوشیده شده روی توپی است . در پیچش B سطح پوشیده شده از توپی دور است .
[عمران و معماری]: باد