boot
licenseمعنی کلمه boot
معنی واژه boot
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | boot | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈbuːt/ | ||
تلفظ انگلیسی | /buːt/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی boot | ||
پخش صوت |
پوتین یاچکمه، (مجازا) اخراج، چاره یافایده، لگدزدن، باسرچکمه وپوتین زدن، صندوق عقب اتومبیل
[کامپیوتر]: راه انداز ی -راه اندازی کامپیوتر با روشن شدن کامپیوتر . برنامه کوچکی به نام برنامه راه اندازی . کامپیوتر را آماده دریافت و اجرای برنامه کاربردی دیگری می کند . عمل راه اندازی کامپیوتری که کاملا" متوقف شده است (( راه اندازی سرد ))نام دارد (( راه اندازی گرم )) عمل راه اندازی دوباره ای است که در آن برخی از دستورالعمل های مورد نیاز . قبلا" در حافظه بار شده اند
[کامپیوتر]: خود راه اندازی ؛ بوت ؛ راه اندازی
[الکترونیک]: روکش لاستیکی ؛ خود راه اندازی ؛ بوت 1. یک لایه ی پلاستیکی یا لاستیکی محافظ و انعطاف پذیر که بخشهای مختلف سیم ،کابل، یا رابطها را می پوشاند. 2. شوع به کار یک رایانه از طریق بار کردن یک برنامه از محیط ذخیره کننده ی بیرونی نظیر دیسک یا نوار به حافظه ی درونی . این کار ابتدا از طریق بار کردن برنامه ی کوچکی که هدف آن خواندن برنامه های بزرگتر است، صورت می گیرد . به برنامه گفته می شود که « خودش را توسط بند پوتینهایش به داخل بکشد» و این منشأ عبارت « روش بند پوتینی » و « خود راه اندازی » است.