جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 50% تخفیف! دریافت کد


0
0
258
اطلاعات بیشتر واژه
واژه bound
تعداد حروف 5
نوع (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adjective), (Adverb)
تلفظ آمریکایی /ˈbaʊnd/
تلفظ انگلیسی /baʊnd/
مترادفات boundary, bounds
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر bound
پخش صوت

کران، حد، مرز، محدود، سرحد، خیز، جستو خیز، محدود کردن، تعیین کردن، هم مرز بودن،مجاوربودن، مشرف بودن (با on یا with)، جهیدن
آماده رفتن، عازم رفتن، مه یا، موجود، مقید، موظف
[کامپیوتر]: آنچه که کارایی یک سیستم را محدود می کند.

the line or plane indicating the limit or extent of something

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی